'گیتا شهر

ساخت وبلاگ

به نام خدا

قلم در دست می گیرم و انشای خودم را آغاز می کنم.

زمستان، فصلی است که وقتی از خواب بیدار می شویم هنوز همه جا تاریک است . فصلی است که دوست داریم بخوابیم . زمستان یعنی شاید فردا سوخته باشم، شاید هم قرار است یک عمر بسوزم …یعنی زهرا سرما خورده، یعنی زینب لباس پشمی ندارد، فاطمه امسال هم چکمه نمی خرد. یعنی سیران می خواهد دکتر شود و همه سرما خورده ها را درمان کند. مریم هر روز کتک می خورد . یعنی معلم عزیزمان یک سال پیرتر شد.

زمستان یعنی بابا جانمان با هزار امید شال گردنش را به دور گردن من انداخت تا گرمم شود . یعنی مامان عزیزمان صبحانه دو قاشق عسل به ما داد تا داغ شویم . یعنی وقتی از در بیرون می رویم باز هم همه جا تاریک است . یعنی شهر در امن و امان است و ما قرار است روزی بزرگ شویم . وزیر شویم، وکیل شویم‌، لباس پشمی بپوشیم، یاد شین آباد هم نیافتیم.

کد بنر تبليغات افقي
traffiset.ir
تاریخ ارسال پست: ساعت:
برچسب ها : توصیف زمستان/2,
شیرازسنتر...
ما را در سایت شیرازسنتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8shirazcenterb بازدید : 333 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 10:41